نقد و بررسی پیش نمایش بازی جدید Call of Duty: Modern Warfare

Call of Duty: Modern Warfare، جدید‌ترین نسخه از سری کالاف دیوتی، کم‌تر از یک هفته دیگر منتشر خواهد شد تا باری دیگر همراه‌با افرادی چون کاپیتان پرایس، درگیر نبرد‌های مدرن شویم. همراه پیش‌نمایش بازی باشید. 

 

سری کالاف دیوتی از آن دست بازی‌هایی است که طرفداران بسیار زیادی در بین علاقه‌مندان سبک شوتر اول‌شخص دارد و بارها و بارها با نسخه‌های مختلفش در بازه‌های تاریخی متفاوت ما را سرگرم کرده است. هرچند کالاف دیوتی ابتدا به‌عنوان یک شوتر در دوران جنگ جهانی دوم مطرح و منتشر شد، اما پس از چند نسخه با محوریت این نبرد‌ها در سال ۲۰۰۷ اینفینیتی وارد، یکی از بهترین نسخه‌های مجموعه را با تغییری بزرگ ساخت و اولین‌بار اثری با محوریت نبرد‌های مدرن را شاهد بودیم؛ اثری که در آن کنار شخصیت‌های بسیار دوست‌داشتنی چون کاپیتان پرایس و Gaz و با کنترل سوپ مک‌تویش در اکثر بخش‌های بازی، مأموریت‌هایی فوق‌العاده‌ای چون ترور ایمران زاخایف در شهر پریپات را انجام دادیم و صد البته که بخش چندنفره آن نسخه هم بی‌نهایت جذاب و سرگرم‌کننده بود. سری مدرن وارفر در ادامه دو نسخه دیگر هم داشت که آن‌ها انصافا جزو نسخه‌های بسیار خوب مجموعه به‌حساب می‌آیند و خب خبر خوب اینکه امسال، اینفینیتی وارد با ریبوت کردن سری مدرن وارفر و به‌طور دقیق‌تر نسخه اول آن، قصد دارد مجددا یک کالاف دیوتی جذاب دیگر برای‌مان به ارمغان بیاورد. البته هنوز هم برای قضاوت در مورد کیفیت بازی زود است و این کار را به پس از انتشار بازی موکول خواهیم کرد اما در فاصله چند روز مانده به انتشار، بد نیست مروری بر اطلاعات مختلف منتشر‌شده از بازی داشته باشیم. 

پیش نمایش بازی Call of Duty: Modern Warfare

 


اخبار کامپیوتر و بازی های جدید

نقد و بررسی بازی The Beginner's Guide

بازی The Beginner's Guide چگونه ماهیتِ بنیادینِ عملِ داستانگویی را موشکافی می‌کند؟ آیا این بازی تحلیل و گفت‌وگو درباره‌ی آثار هنری را کارِ اشتباه و ممنوعه‌ای می‌داند؟ همراه زومجی و بررسی فلسفه‌ی فراسوی دومین بازی دیوی ریدن باشید.

وقتی در پایانِ اولین فصلِ بازی The Beginner's Guide، بعد از پشت سر گذاشتنِ هزارتوی تنگ و باریک و پیچ‌در‌پیچی در یک فضاپیما، با یک پرتوی الکتریکی آبی که از یک اتاقکِ ‌شش‌ضلعی‌شکل به سمتِ سقف شلیک می‌شد روبه‌رو شدم، به پیشنهادِ راوی تصمیم گرفتم به روی پرتوی آبی قدم بگذارم و ببینیم چه می‌شود (البته چاره‌ی دیگری هم برای پیشرفتِ در بازی وجود نداشت). به محضِ اینکه روی پرتو قرار گرفتم، پرتو پاهایم را از زمین جدا و کاراکترم را به آرامی به پرواز در آورد و با عبور از سقف، واردِ فضای تاریک و بی‌انتهای بیرون شدم. ناگهان به خودم آمدم و دیدم دیوارهای محبوس‌کننده‌ی فضاپیما را پشت سر گذاشته‌ام و همین‌طور که در حال صعود هستم، می‌توانم نقشه‌ی مُدل سه‌بعدی آن مرحله از لحظه‌ی آغازینش تا لحظه‌ی پایانی‌اش را که در فضایی خالی طراحی شده است ببینم. حالا شناور در فضای خالی بین ستاره‌ها و کهکشان‌هایی بودم که تاکنون فقط از پشتِ شیشه‌های فضاپیما قادر به دیدنِ آن‌ها بودم. چیزی که شناورِ شدن در این فضا را به اتفاقِ سورئال‌تری تبدیل می‌کرد این بود که مربعِ بسیار بسیارِ غول‌آسایی شاید در چند هزار سالِ نوری‌ام، در زیر پاهایم، در زیرِ مُدل سه‌بعدی مرحله قرار داشت. یک مربعِ سفیدِ غول‌آسا در صفحه‌ی فضا که گویی پورتالی به یک دنیای نامعلومِ دیگر بود. انگار یک نفر قیچی برداشته باشد و با بُریدن مربعی در وسط یک مقوای سیاه، آن را به یک دیوارِ سفید چسبانده باشد. راوی تعریف می‌کند که اتفاقی که در این لحظه دارد می‌افتد از لحاظِ فنی یک گلیچ است؛ ولی این صحنه زیباترین گلیچی بود که تا آن لحظه دیده بودم. گلیچ‌ها معمولا بر اثرِ درهم‌شکستنِ نظم و ترتیبِ دنیای بازی اتفاق می‌افتند؛ گلیچ‌ها معمولا با ایجاد خلل در حس غوطه‌ورکننده‌ی دنیای مجازی بازی باید سریعا برای حفظ توهمِ حضورِ بازی‌کننده در دنیایی و محکم ترمیم شوند.

 


اخبار کامپیوتر و بازی های جدید

نقد و بررسی بازی جدید The Surge 2

سال ۲۰۱۴ بود که استودیو Deck 13 با تقلید از سری دارک سولز، بازی به نام Lords of the Fallen ساخت. این بازی در بهترین حالت یک کپی موفق از سری سولز بود. البته در آن زمان با توجه به موفقیت بازی‌های میازاکی، تقلید از این سبک بازی‌ها جریان آن روزها بود. عناوین زیادی به تقلید از سری سولز ساخته شدند که بیشترشان در حد یک کپی دست چندم بودند. اما از همان زمان و با وجود اینکه Lords of the Fallen المان‌ها جدیدی برای ارائه نداشت، مشخص بود که Deck 13 توانسته تا حدودی اصول این سبک را در بازی خود پیاده کند و از پس آن بر بیاید. حدود دو سال و نیم بعد اثر بعدی این استودیو با نام The Surge منتشر شد. اینجا بود که خیلی‌ها به پتانسیل این استودیو و کاری که قادر به انجامش است، پی بردند.

نقد بازی The Surge 2


اخبار کامپیوتر و بازی های جدید

نقد و بررسی بازی The Elder Scrolls Online: Elsweyr جدید

مجموعه‌ی عظیم و دوست‌داشتنی «کتیبه‌های کهن» (The Elder Scrolls) با صفات و المان‌های بسیاری شناخته می‌شود. از جمله‌ی آن صفات می‌توان به وسعت دنیای بازی، نقش‌آفرینی عمیق‌ و سیر اساطیری جالب‌اش اشاره کرد. اما با انتشار پنجمین نسخه‌ی این سری بازی، یعنی «اسکایریم» (Skyrim)، یک برچسب دیگر به این گروه اضافه شد؛ اژدها. حقیقت آن است که این موجودات عظیم‌الجثه به حدی جذاب ساخته شده بودند که امکان نداشت از رویارویی با آنان خسته شوید. در ادامه با نقد بازی The Elder Scrolls Online Tamriel Unlimited: Elsweyr همراه بشاید. صاحبان آسمان نه تنها سرگرمی درون بازی را دوچندان کرده بلکه باعث شدند شهرت و محبوبیت این مجموعه تنها به واسطه‌ی وجود این پرندگان آتش‌ساز هم دو برابر شود. سازندگان عنوان «کتیبه‌های کهن آنلاین: تَمریِل بی‌‌نهایت» (اشاره به حذف کردن پرداخت‌های ماهانه)، یعنی استودیوی «زِنی‌مکس»‌ (ZeniMax)، هم این مسئله را به خوبی درک کرده، لذا تصمیم گرفتند که در فصل جدید بازی خود راه را برای این حیوانات افسانه‌ای هموار کنند و به مخاطبین خود شانس مبارزه با گروهی از ترسناک‌ترین موجودات دنیای «کتیبه‌های کهن» را بدهند. هرچند که بسته‌ی الحاقی «الس‌وِر» (Elsweyr، مشابه Else where خوانده شود) دارای مزایای بسیاری است، اما اشکالاتش در گوشه‌کنار بخش داستانی موجب شده تا کماکان در چند قدمی کامل‌بودن باقی بماند.

 
اخبار کامپیوتر و بازی های جدید

نقد و بررسی بازی جدید The Surge 2

سال ۲۰۱۴ بود که استودیو Deck 13 با تقلید از سری دارک سولز، بازی به نام Lords of the Fallen ساخت. این بازی در بهترین حالت یک کپی موفق از سری سولز بود. البته در آن زمان با توجه به موفقیت بازی‌های میازاکی، تقلید از این سبک بازی‌ها جریان آن روزها بود. عناوین زیادی به تقلید از سری سولز ساخته شدند که بیشترشان در حد یک کپی دست چندم بودند. اما از همان زمان و با وجود اینکه Lords of the Fallen المان‌ها جدیدی برای ارائه نداشت، مشخص بود که Deck 13 توانسته تا حدودی اصول این سبک را در بازی خود پیاده کند و از پس آن بر بیاید. حدود دو سال و نیم بعد اثر بعدی این استودیو با نام The Surge منتشر شد. اینجا بود که خیلی‌ها به پتانسیل این استودیو و کاری که قادر به انجامش است، پی بردند.

نقد بازی The Surge 2


اخبار کامپیوتر و بازی های جدید

نقد و بررسی بازی The Elder Scrolls Online: Elsweyr جدید

مجموعه‌ی عظیم و دوست‌داشتنی «کتیبه‌های کهن» (The Elder Scrolls) با صفات و المان‌های بسیاری شناخته می‌شود. از جمله‌ی آن صفات می‌توان به وسعت دنیای بازی، نقش‌آفرینی عمیق‌ و سیر اساطیری جالب‌اش اشاره کرد. اما با انتشار پنجمین نسخه‌ی این سری بازی، یعنی «اسکایریم» (Skyrim)، یک برچسب دیگر به این گروه اضافه شد؛ اژدها. حقیقت آن است که این موجودات عظیم‌الجثه به حدی جذاب ساخته شده بودند که امکان نداشت از رویارویی با آنان خسته شوید. در ادامه با نقد بازی The Elder Scrolls Online Tamriel Unlimited: Elsweyr همراه بشاید. صاحبان آسمان نه تنها سرگرمی درون بازی را دوچندان کرده بلکه باعث شدند شهرت و محبوبیت این مجموعه تنها به واسطه‌ی وجود این پرندگان آتش‌ساز هم دو برابر شود. سازندگان عنوان «کتیبه‌های کهن آنلاین: تَمریِل بی‌‌نهایت» (اشاره به حذف کردن پرداخت‌های ماهانه)، یعنی استودیوی «زِنی‌مکس»‌ (ZeniMax)، هم این مسئله را به خوبی درک کرده، لذا تصمیم گرفتند که در فصل جدید بازی خود راه را برای این حیوانات افسانه‌ای هموار کنند و به مخاطبین خود شانس مبارزه با گروهی از ترسناک‌ترین موجودات دنیای «کتیبه‌های کهن» را بدهند. هرچند که بسته‌ی الحاقی «الس‌وِر» (Elsweyr، مشابه Else where خوانده شود) دارای مزایای بسیاری است، اما اشکالاتش در گوشه‌کنار بخش داستانی موجب شده تا کماکان در چند قدمی کامل‌بودن باقی بماند.

 
اخبار کامپیوتر و بازی های جدید

نقد و بررسی پیش نمایش بازی جدید Call of Duty: Modern Warfare

Call of Duty: Modern Warfare، جدید‌ترین نسخه از سری کالاف دیوتی، کم‌تر از یک هفته دیگر منتشر خواهد شد تا باری دیگر همراه‌با افرادی چون کاپیتان پرایس، درگیر نبرد‌های مدرن شویم. همراه پیش‌نمایش بازی باشید. 

 

سری کالاف دیوتی از آن دست بازی‌هایی است که طرفداران بسیار زیادی در بین علاقه‌مندان سبک شوتر اول‌شخص دارد و بارها و بارها با نسخه‌های مختلفش در بازه‌های تاریخی متفاوت ما را سرگرم کرده است. هرچند کالاف دیوتی ابتدا به‌عنوان یک شوتر در دوران جنگ جهانی دوم مطرح و منتشر شد، اما پس از چند نسخه با محوریت این نبرد‌ها در سال ۲۰۰۷ اینفینیتی وارد، یکی از بهترین نسخه‌های مجموعه را با تغییری بزرگ ساخت و اولین‌بار اثری با محوریت نبرد‌های مدرن را شاهد بودیم؛ اثری که در آن کنار شخصیت‌های بسیار دوست‌داشتنی چون کاپیتان پرایس و Gaz و با کنترل سوپ مک‌تویش در اکثر بخش‌های بازی، مأموریت‌هایی فوق‌العاده‌ای چون ترور ایمران زاخایف در شهر پریپات را انجام دادیم و صد البته که بخش چندنفره آن نسخه هم بی‌نهایت جذاب و سرگرم‌کننده بود. سری مدرن وارفر در ادامه دو نسخه دیگر هم داشت که آن‌ها انصافا جزو نسخه‌های بسیار خوب مجموعه به‌حساب می‌آیند و خب خبر خوب اینکه امسال، اینفینیتی وارد با ریبوت کردن سری مدرن وارفر و به‌طور دقیق‌تر نسخه اول آن، قصد دارد مجددا یک کالاف دیوتی جذاب دیگر برای‌مان به ارمغان بیاورد. البته هنوز هم برای قضاوت در مورد کیفیت بازی زود است و این کار را به پس از انتشار بازی موکول خواهیم کرد اما در فاصله چند روز مانده به انتشار، بد نیست مروری بر اطلاعات مختلف منتشر‌شده از بازی داشته باشیم. 

پیش نمایش بازی Call of Duty: Modern Warfare

 


اخبار کامپیوتر و بازی های جدید

نقد و بررسی بازی The Beginner's Guide

بازی The Beginner's Guide چگونه ماهیتِ بنیادینِ عملِ داستانگویی را موشکافی می‌کند؟ آیا این بازی تحلیل و گفت‌وگو درباره‌ی آثار هنری را کارِ اشتباه و ممنوعه‌ای می‌داند؟ همراه زومجی و بررسی فلسفه‌ی فراسوی دومین بازی دیوی ریدن باشید.

وقتی در پایانِ اولین فصلِ بازی The Beginner's Guide، بعد از پشت سر گذاشتنِ هزارتوی تنگ و باریک و پیچ‌در‌پیچی در یک فضاپیما، با یک پرتوی الکتریکی آبی که از یک اتاقکِ ‌شش‌ضلعی‌شکل به سمتِ سقف شلیک می‌شد روبه‌رو شدم، به پیشنهادِ راوی تصمیم گرفتم به روی پرتوی آبی قدم بگذارم و ببینیم چه می‌شود (البته چاره‌ی دیگری هم برای پیشرفتِ در بازی وجود نداشت). به محضِ اینکه روی پرتو قرار گرفتم، پرتو پاهایم را از زمین جدا و کاراکترم را به آرامی به پرواز در آورد و با عبور از سقف، واردِ فضای تاریک و بی‌انتهای بیرون شدم. ناگهان به خودم آمدم و دیدم دیوارهای محبوس‌کننده‌ی فضاپیما را پشت سر گذاشته‌ام و همین‌طور که در حال صعود هستم، می‌توانم نقشه‌ی مُدل سه‌بعدی آن مرحله از لحظه‌ی آغازینش تا لحظه‌ی پایانی‌اش را که در فضایی خالی طراحی شده است ببینم. حالا شناور در فضای خالی بین ستاره‌ها و کهکشان‌هایی بودم که تاکنون فقط از پشتِ شیشه‌های فضاپیما قادر به دیدنِ آن‌ها بودم. چیزی که شناورِ شدن در این فضا را به اتفاقِ سورئال‌تری تبدیل می‌کرد این بود که مربعِ بسیار بسیارِ غول‌آسایی شاید در چند هزار سالِ نوری‌ام، در زیر پاهایم، در زیرِ مُدل سه‌بعدی مرحله قرار داشت. یک مربعِ سفیدِ غول‌آسا در صفحه‌ی فضا که گویی پورتالی به یک دنیای نامعلومِ دیگر بود. انگار یک نفر قیچی برداشته باشد و با بُریدن مربعی در وسط یک مقوای سیاه، آن را به یک دیوارِ سفید چسبانده باشد. راوی تعریف می‌کند که اتفاقی که در این لحظه دارد می‌افتد از لحاظِ فنی یک گلیچ است؛ ولی این صحنه زیباترین گلیچی بود که تا آن لحظه دیده بودم. گلیچ‌ها معمولا بر اثرِ درهم‌شکستنِ نظم و ترتیبِ دنیای بازی اتفاق می‌افتند؛ گلیچ‌ها معمولا با ایجاد خلل در حس غوطه‌ورکننده‌ی دنیای مجازی بازی باید سریعا برای حفظ توهمِ حضورِ بازی‌کننده در دنیایی و محکم ترمیم شوند.

 


اخبار کامپیوتر و بازی های جدید

بازی زیبای مهدیار، یک ماجراجویی سریالی عالی

چند وقت پیش بود که به استودیوی یکی از دوستان قدیمی رفتم تا دیداری تازه کنیم. با مهدی خزاف قبلاً یک کار کوچک در حوزه گیم دیزاین کرده بودم که آن پروژه متوقف شد و ما دیگر همدیگر را ندیدیم. خزاف چند وقت است که استودیوی به اسم مهدی‌یار تاسیس کرده و مشغول بازی سازی و اتفاقاً آموزش بازی سازی هم هست. از کارهای جدیدش پرسیدم که مهدیار ۱ و ۲ را معرفی کرد.

 

مقداری در باب روند تولید و غیره صحبت کردیم تا امروز که هر دو بازی را نصب کردم تا بررسی کنم. ازجمله نکات جالب در روند تولید این دو بازی دورکاری تیم بود. هر کدام از اعضای تیم در یک شهر حضور داشتند و با این که تیم تولید مهدیار کوچک بوده ولی به نظرم خیلی کار مهمی انجام شده. بسیاری از مدیران استودیوهای بازی‌سازی را دیده‌ام که اصرار دارند همه‌ی اعضا حتماً در محل استودیو حضور داشته باشند و به هیچ وجه دورکاری را قبول نمی‌کنند چون فکر می‌کنند با دورکاری نمی‌شود بازی ساخت. یاد تیم ساخت اوری ۲ افتادم که ۵۰ نفر هستند و همه دورکارند.

مهدیار ۱

مهدیار ۱ که در سال ۹۵ منتشر شده یک ادونچر کلیک و اشاره کژوال است که به صورت رایگان روی کافه بازار قرار گرفته. قبلاً دیده بودم که از بازی‌های ماجرایی و علی الخصوص رایگان در کافه بازار خیلی استقبال می‌شود. اما از مهدیار ۱ گویا خیلی بیش از انتظار استقبال شده و تعداد نصبش از ۸۰۰ هزار گذشته است. هرچند در حال حاضر کافه بازار نصب ۱۰ هزار را نشان می‌دهد و دلیلش هم واضح است. بازی‌های ماجرایی بعد از اتمام از روی گوشی پاک می‌شوند. به گفته مهدی خزاف مهدیار ۱ بیشترین نصب فعالش ۱۰۰ هزار نسخه بوده که عدد خیلی خوبی است.

گیم پلی

مهدیار نام کاراکتر اصلی بازی است که در یک خانه روستایی در مزرعه‌ای با خانواده‌اش زندگی می‌کند. در طول بازی مهدیار مقداری پازل‌های ساده حل می‌کند و به امور روزمره خانه و مزرعه می‌رسد. پازل‌ها روی اعصاب نیستند و همگی در یک حد سختی دارند. پلی تایم بازی زیاد نیست ولی به نظرم برای یک بازی سریالی کفایت می‌کند.

آرت

رنگ آمیزی و کالرپلت بازی خیلی خوب است. موضوع بد بودن کالرپلت موضوعی جدی در بین بازی‌های ایرانی است و من شخصاً با خیلی از بازی‌ها به این لحاظ مشکل دارم. اما مهدیار رنگ‌آمیزی جذابی دارد و به محیط بازی و موضوع می‌خورد.

کاراکترها طراحی خیلی خوبی دارند و علی‌الخصوص آناتومی بدنشان درست و درمان است. این هم موضوع دیگری است که آرتیست‌های بازی‌های ایرانی اصلاً خوب بلد نیستند و معمولاً کاراکترهایی که طراحی می‌کنند ابعاد بدنشان متناسب نیست و به نظر ناقص‌الخلقه می‌رسند.

فنی

حجم بازی حدود ۴۰ مگابایت است که این موضوع برای بازی‌های ایران خیلی مهم است. بازی جایی گیر نمی‌کند و لگ نمی‌زند. اما یکی دو نکته فنی دارد که می‌توانست بهتر باشد:

  • کوچک بودن UI area : منظور آن جاهایی است که باید روی آن تپ کنی تا اتفاقی بیافتد. بازی سازان ایرانی خیلی اوقات در ابعاد UI area خساست به خرج می‌دهند و این فضا را کوچک درنظر می‌گیرند. کوچک بودن این فضا باعث می‌شود نتوان راحت روی نقاط قابل تعامل تپ کرد و باید ده بار هی تپ کنی تا بالاخره موفق شوی. دلیل این موضوع هم واضح است، بازی سازان موبایل در ایران محصولاتشان را با دستگاه‌هایی تست می‌کنند که صحفه‌های نمایش بزرگی دارند و بیشتر اوقات هم بازی را با پی سی تست می‌کنند. فلذا این موضوع از زیر دستشان در می‌رود.
  • مکانیک چیدن اشیاء: در برخی پازل‌ها باید اشیائی را در جایی با ترتیب خاصی بچینی. اما وقتی آن شیئ را زیر انگشتت می‌گیری و می‌کشی، شیئ زیر انگشت آدم قایم می‌شود و آدم نمی بیند باید آن را کجا رها کند. چاره این کار هم واضح است، مکانیک باید به تپ، هایلایت، درگ، دراپ و کنسلِ‌هایلایت تغییر کند.

روایت

مهدیار ۱ با داشتن یک داستان خفیف به نظرم در کل مشکل روایت دارد. یعنی کارهایی که انجام می‌دهی زیاد در خدمت داستان نیست. همین موضوع در مهدیار ۲ هم دیده می‌شود. کاراکترها در مهدیار ۱ صداگذاری نشده‌اند اما این موضوع بازی را خراب نکرده و اصلاً به چشم نمی‌آید. در نظر داشته باشید که صدا گذاری روی کاراکترها کاری هزینه بر است و حجم بازی را هم زیاد می‌کند.

مهدیار ۲

بعد از این که قسمت اول را بازی کردم، ترغیب شدم که ببینم قسمت دوم چطور است. به گفته مهدی خزاف قسمت دوم مهدیار  بیش از ۷۰۰ هزار بار نصب شده و ۱۰۰ هزار  نصب فعال را تجربه کرده است. و نکته جالب تر این که در مهدیار ۲ یکی سیستم دونیت وجود دارد که می‌توانی با پرداخت درون برنامه‌ای تیم سازنده را کمک کنی و اتفاقاً با همین سیستم هزینه ساخت بازی هم درآمده. من تا به حال همچون چیزی ندیده بودم و بنا شد بعداً در خصوص این موضوع با خزاف صحبت مفصلی بکنیم.

داستان

داستان مهدیار ۲ دقیقاً از ادامه قسمت اول شروع می‌شود اما باز هم همان مشکل روایت را دارد. ولی ترفند جالبی هم در این قسمت زده شده که در یک مورد به پلیر گزینه برای انتخاب می‌دهد. البته نمی‌دانم گزینه‌های مختلف چه راهی را جلوی پلیر می‌گذارد چرا که فقط یکی را بازی کردم.

تغییر در دیزاین

مهدیار ۲ مقداری از قسمت اول طولانی تر است و کاراکترها و ستینگ‌های بیشتری دارد و شخصیت‌ها هم صداگذاری شده‌اند که اتفاقاً صداگذاری‌ها خیلی حرفه‌ای کار شده و روی بازی نشسته است. اما به نظرم تیم طراحی در یک دام افتاده‌ و آن هم ساختن پازل‌های اکشن است. در قسمت اول اصلاً خبری از پازل اکشن نبود ولی در قسمت دوم پیاپی پازل اکشن جلوی راه پلیر قرار می‌گیرد و در مواقعی هم اعصاب خرد کن می‌شوند. من تقریباً مطمئن هستم مقداری از مخاطبان مهدیار ۲ بعد از گیر کردن در اولین پازل اکشی بازی را رها کرده و رفته‌اند. راه فهمیدن این موضوع هم استفاده از قیف‌های آنالایتیک است.


توصیه منتقد

در کل من فکر می‌کنم یکی بازی ماجرایی کلیک و اشاره نباید به سمت پازل‌های اکشن برود. البته که این پازل‌ها هم لطف خودشان را دارد اما به نظر من پاز‌ل‌های خالص برای این طور سبک خیلی مناسب‌تر هستند. توصیه من به تیم سازنده مهدیار بررسی دقیق بازی «پازل ایجنت» ساخت خدابیامرز استودیوی «تل‌تیل» است. این بازی هم داستان خیلی جذابی دارد، هم آن داستان را خیلی خوب روایت می‌کند و هم پر است از پازل‌های باحال و متنوع که هیچ کدام هم اکشن نیستند.

سخن آخر

ظاهراً سری بازی‌های مهدیار قرار است مقداری آموزه‌های فرهنگی و اخلاقی به پلیر ارائه بدهد. اما بر خلاف بازی‌های دیگر آن آموزه‌ها را با سمبه در حلق ما فرو نمی‌کند و خیلی منطقی‌تر و با احتیاط بیشتر به ما پند و اندرز می‌دهد. هرچند که به نظرم باز هم بهتر می‌شود این کار را کرد اما در کل رویه‌ی قابل تحسینی است.

به گفته مهدی خزاف مدیر استودیوی مهدی‌یار قرار است قسمت سوم بازی دو سه هفته دیگر منتشر شود که من امیدوارم خیلی بهتر از قسمت‌های اول باشد و ما شاهد یک بازی ماجرایی استاندارد و تر و  تمیز باشیم.


اخبار کامپیوتر و بازی های جدید

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

همه چی موجوده باران موزیک زیگ زیگ مدیر پیامک صحرا چت|افرو گپ|پرشین چت طلا کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد